الخطبة الأولى
الحمد لله الحمد لله أحاط علمه جميع الكائنات
ستایش مخصوص الله است که علمش به همه ی کائنات احاطه دارد
وحوى سلطانه الأرض والسموات،
و قدرتش زمین و آسمان ها را در برگرفته است
يحي القلوب بنور الوحي كما يبعث الأرض بالقطر بعد الموات،
با نور وحی قلب ها را زنده نگه میگرداند همانگونه که زمین را بوسیلهی باران
أعلى للعلم شأناً ورفع للعلماء قدراً ومكاناً ..
شان علم را بلند گردانید و قدر علما را افزونی داد
يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ.. (سورة المجادلة 11)
الله كسانى از شما را كه ایمان آورده و كسانى را كه دانشمندند بر حسب درجات بلند گرداند
وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له،
و گواهی میدهم که معبودی به حق جز الله وجود ندارد که بدون شریک است
وأشهد أن محمد عبد الله ورسوله،
وگواهی میدهم که محمد بندهی الله و رسولش است
بلغ الرسالة وأدى الأمانة ونصح الأمة
که رسالت را رساند و امانت را ادا کرد و برای امت خیرخواهی نمود
وجاهد في الله حق جاهده حتى آتاه اليقين،
و در راه الله به شایستگی جهاد نمود تا آنکه به دیدار حق شتافت
صلى الله وسلم وبارك عليه وعلى آله الطيبين الطاهرين،
خداوندا درود و سلام بفرست بر او و بر خاندان نیک و پاکش
وصحابته الغر الميامين، والتابعين ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين.
و بر صحابه اش و بر تابعین و کسانی که تا قیامت از آنها پیروی کنند.
أما بعد: فاتقوا الله تعالى حق التقوى
اما بعد: تقوای الله را آنگونه که شایسته ی وی است پیشه دارید.
واستمسكوا من الإسلام بالعروة الوثقى
و به ریسمان محکم اسلام چنگ بزنید
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ (سورة آل عمران 102)
ای مومنان! آنگونه که شایسته ی است تقوای الله را پیشه کنید و نمیرید مگر در حالی که مسلمانید.
عباد الله: خصلة هي معيار تفاوت الأمم في الميزان،
بندگان الله: یک ویژگی است که معیار تفاوت میان امت ها را تشکیل میدهد
وفضيلة تتفاضل بها الدول والأوطان،
و ارزشی است که کشورها و ملتها به آن میبالند
ومكتسب به ... كل يدعيها وإن كان منها خلياً،
و دستاوردی است که همه ادعای آن را دارند گرچه فاقد آن باشند
كل ينفي عن نفسه ضدها وإن كان منها ...
همه خلاف آن را از خود دور میدانند اگر چه در آنها باشد
فضيلة دعت إليها الشرائع والعقول،
آن، ارزشی است که شرعتها و عقلها به سویش فرامیخوانند
وتنافس فيها أهل الشرف والأصول،
و اهل شرف و نجیبان برای آن رقابت میکنند
هي أول ما أكرم به الإنسان يوم خلق، وزود به يوم وجود،
این ارزش اولین چیزی است که انسان به آن گرامی داشته شد و در روز وجود از آن برخوردار شد
تلكم أيها المسلمون فضيلة العلم واقرءا إن شئتم
ای مسلمانان؛ آن چیزی نیست جر ارزش علم :
وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ .. (سورة البقرة31) الآيات.
و خداوند به آدم تمام نامها را آموزش داد و سپس آنها را بر ملائکه عرضه کرد
أيها المسلمون: منذ ذلك اليوم الأول الذي أصاب فيه آدم علماً
ای مسلمانان از آن روز که آدم در آن دانشی آموخت
استمر العلم والإنسان مصطحبان، يؤثر أحدهما في الآخر
علم و انسان با هم همراه بودهاند که هر کدام بر دیگری اثر گذاشتهاند
ومتى وجد العلم النافع في أمة هداها،
و هرگاه دانشی نافع در یک ملت یافت شود، آن امت راهیاب میگردد
فقوم منها السلوك ورقاها في مدارج الحضارة،
و رفتار آن امت را راست گردانده و در پلههای تمدن بالا میبرد
وليس القصد بيان أهمية العلم وفضله،
قصد ما بیان اهمیت علم و فضیلتش نیست
فإن هذا مما استقر في النفوس وأصبح من بدائه العقول،
که این در درون همهی انسانها مستقر شده و از بدیهیات گردیده است
فمنذ اليوم الأول لوجود الإنسان وعلى مر الأزمان،
از روزی نخست وجود انسان و در گذر زمان
تفرع العلم وتشعب وانقسم وتعدد،
دانش شعبهشعبه گردیده و متعدد شده است
إلا أنه يمكن إدراج العلم تحت قسمين رئيسين هما:
اما با این وجود میتوان علم را زیر دو دسته تقسیمبندی کرد:
علم الشريعة والدين وعلم الطبيعة والتجريب،
علم شریعت و دین و علم طبیعت و تحربی
وتجاذب هذان العلمان البشر على مر العصور،
این دو علم بشر را در طول تاریخ به سوی خود جذب کردهاند
فيأخذون من هذا ويأخذون من ذاك،
گاه از این بهره گرفتهاند و گاه از این
ويشتغلون بهما أو بأحدهما،
و بشر به هر دو یا به یکی از این دو دانش مشغول بوده است
وفي العصور الماضيات كانت علوم الشرائع والأديان
در قرنهای گذشته معمولا علوم شریعت و ادیان
هي المقدمات لدى الأمم،
نزد ملتها از اولویت برخوردار بوده
وأهلها من الأحبار والعلماء هم خواص الملوك وجلساءهم،
و اهل این علم از احبار و علما همنشین پادشاهان بودند
وهم أهل الرأي والمشورة فيهم،
و نزد فرمانروایان دارای نظر و مشورت بودهاند
وبقدر قرب الولاة والعلماء يكون قرب الأمة من شريعتها،
و همیشه نزدیکی مردم به شریعتشان بسته به نزدیکی علما و والیان امر بوده است
وبقدر تباعدهم يكون بعد الأمة عن شريعتها،
و هر اندازه این دو از هم دور بودهاند به همان اندازه امت از دین خود دور بوده
وقد تجلى هذا التقارب والتمازج في القرون الأولى من عمر أمة الإسلام،
این نزدیکی و همگرایی در قرن نخست هجری به وضوح به چشم میخورد
فهديت ورشدت
بدین ترتیب امت اسلام راه هدایت را در پیش گرفته
وتبعت تلك النهضة الدينية نهضة دنيوية،
و به دنبال این نهضت دینی نهضتی دنیایی نیز پاگرفت
تطورت على إثر ذلك علوم تجريبية كثيرة،
که در پی آن علوم تجربی بسیاری رشد کرد
ويكاد يكون هذا الأمر مضطردا،
تا جایی که میشود گفت این قضیه همیشگی است
إذ كل نهضة دينية راشدة في تاريخ الإسلام
به طوی که میشود گفت هر نهضت صحیحی در تاریخ اسلام
تعقبنها نهضة دنيوية،
به دنبالش یه نهضت دنیایی در پی داشته است
وقد نتلمس ذلك في إشارات من القرآن العزيز
و میشود برای این موضوع در قرآن نیز اشارههایی یافت:
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ ... (96) سورة الأعراف
و اگر مردم شهرها ايمان آورده و تقوا پیشه میکردند قطعا بركاتى از آسمان و زمين برايشان مىگشوديم
أيها المسلمون: في القرن الماضي وفي أواخر الذي قبله
ای مسلمانان: در قرن گذشته و در اواخر قرن قبل از آن
فتح على البشر من علوم الدنيا ما لم يعهد في أسلافهم،
بر بشر از علوم دنیا درهایی گشوده شد که در گذشتگان آنها سابقه نداشته است
وتفجرت المعرفة والاكتشافات،
و نوعی انفجار معرفتی و اکتشافی رخ داد
وأورثت تلك العلوم والمعارف تفوقاً سياسياً وصناعياً
و این علوم و معارف به برتری سیاسی و صنعتی انجامید
رافقه نتاج فكري وأدبي غزير،
که به همراهش تولید فکری و ادبی گرانباری رخ داد
نقلت البشر إلى حال من الرفاهية جديد
و بشر را به وضعیت رفاه نسبی منتقل کرد
وسيدت تلك العلوم أربابها،
و این دانشها صاحیان خود را به آقایی رساند
ومكنتهم من بسط نفوذهم على كثير من البلاد احتلالاً واستعماراً،
و آنان را قادر کرد که نفوذ خود را بر بسیاری از کشورها از طریق استعمار و اشغال گسترش دهند
وأدرك المغلوبين ما يدرك المهزوم عادة
و اینجا همان احساسی برای ملتهای مغلوب پیش آمد که معمولا برای شکستخوردگان رخ میدهد
مما قرره أهل التاريخ والاجتماع،
حالتی که اهل تاریخ و جامعهشناسی آن را تقریر کردهاند
من أن المغلوب مولع أبداً بتقليد الغالب
و آن این است که که همیشه مغلوب خودباختهی غالب است
في شعاره وزيه ونحلته وعوائده، وسائر أحواله،
در لباس و رسوم و نشانهها و دیگر چیزها
وكان الظهور هذه المرة لغير المسلمين
و این بار پیروزی و غلبه از آن غیرمسلمانان بود
في زمن ضعفهم في أمور دينهم ودنياهم،
در زمانه ای که آنان در امر دین و دنیای خویش ضعیف شده بودند
وأصيب كثير من المسلمين هذه المرة
اینبار بیشتر مسلمان مورد ضربه قرار گرفتتند
ليس في أجسادهم وأبشارهم وإنما في قناعاتهم وذواتهم،
نه تنها در بدن و پوستشان بلکه در افکار و درون خویش
وعندما تصاب أمة من الأمم بهذا المرض المدمر
و هنگامی که یک ملت به این درد ویرانگر
وهو فقدان الذات، فإن أبرز أعراضه يتمثل في
یعنی بیهویتی دچار میشود بیشترین نشانههای بیماری در
الانبهار القاتل بالأمم الأخرى،
خودباختگی کشنده در برابر دیگر ملتها
والاستمداد غير الواعي من منهاجهم ونظمها وقيمها.
و برگرفتن ناآگاهانه از روش و برنامه و نظامها و ارزشهای آنان، خود را نشان میدهد.
ولما كان الغالب قد نح الدين والتدين
و از آنجایی که طرف پیروز دین و دینداری را کنار نهاده
وهمش علوم الشرائع والأديان،
و علوم شریعت و دین را به حاشیه برده
وهون من شأن رجاله وعلماءه،
و از ارزش و مقام علمای دین کاسته بود
سرت هذه العدوى إلى كثير من بلاد المسلمين،
این بیماری به بسیاری از سرزمینهای مسلمان نیز
والتي كانت ترزح تحت نيل المستعمر،
که زیر یوغ استعمارگر بودند سرایت کرد.
-ونج الله هذه البلاد المقدسة فلم تطلها يد الاستعمار-
اما خداوند این سرزمین مقدس را حفظ کرد تا آنکه دست استعمار به آن نرسید.
وعندما قررت كثير من البلاد الإسلامية ذلك الحين مناهجها الدراسية،
هنگامی که بسیاری از کشورهای مسلمان در آن مدت برنامههای آموزشی خویش را تدوین کردند
وأنشأت معاهدها وأقسامها الجامعية،
و موسسا آموزشی و دانشگاهی خویش را تشکیل دادند
كان نصيب علوم الشريعة الإسلامية منها ضئيلاً،
سهم علوم شرعی از این دانشگاه ها بسیار ناچیز بود
وحظ شباب المسلمين منها قليلاً،
و سهم جوانان مسلمان نیز از این علوم بس اندک بود
ومع هذه القلة فإن تلك العلوم الإسلامية
با وجود این سهم کم برای دروس اسلامی
في كثير من تلك المدارس لم يكن يشترط فيها النجاح لتجاوز المرحلة الدراسية،
در بسیاری از مدارس قبول شدن در این دروس شرط قبولی در سال تحصیلی نبود
فنشأت أجيال من المسلمين مبتوتة الصلة بتاريخها،
اینچنین نسلهایی از مسلمانان به وجود آمدند که از تاریخ خود جدا بودند
قليلة العلم بأحكام دينها،
و نسبت به احکام دین خود آگاهی کمی داشتند
يعرفون من تاريخ الغرب أكثر مما يعرفون من تاريخ بلادهم،
آگاهیشان از تاریخ غرب بیشتر از آگاهیشان در مورد تاریخ سرزمینشان بود
ويعلمون من سير قادة المستعمر وعلماءه
و از زندگینامهی رهبران استعمارگر و دانشمندانش چیزهایی میدانستند
ما لا يعرفونه عن عظماء قومهم،
که دربارهی بزرگان خود نمیدانستند
أما علمهم بأمور دينهم فإن هذا مما يشكى إلى الله .
اما دانششان نسبت به امور دینشان را تنها باید به خداوند شکایت برد.
إلا أنه لم تخل بلاد الإسلام من معاقل لعلم الشريعة
با این وجود سرزمینهای اسلامی از پایگاههای علم شرعی خالی نماند
جاهدت ذك الحين جهادا عم أثره،
و این پایگاهها تلاشی از خود بروز دادند که اثرش فراگیر شد
وحفظ الله به علم الشريعة وعلماءه،
و خداوند به وسیلهی این مراکز علم شریعت و علمای آن را حفظ کرد
منها أزهر مصر ومحاضن للعلم في هذه البلاد الطاهرة،
که از این مراکز میتوان به الازهر در مصر و همچینن مراکز علمی در این سرزمین پاک اشاره کرد
كانت نواة لجامعات إسلامية
که این مراکز بذرهای اصلی دانشگاههای اسلامی گردیدند
نفع الله بها عموم المسلمين،
که خداوند به وسیلهی آنان مسلمانان را مورد منفعت قرار داد
تمحضت لتدريس علوم الشريعة،
که برای تدریس علوم شریعت به پاخواسته
وأمها طلبة العلم من أقطار شتى،
و جویندگان علم از نقاط مختلف به سویش شتافتند.
مع حلق العلم في المساجد ومعاهد في بلاد أخرى للمسلمين.
به همراه آن میتوان از حلقههای علمی در مساجد و مراکز علمی در دیگر سرزمینهای مسلمان نام برد
وبعد أيها المسلمين:
ای مسلمانان:
ما سبق من عرض لا يعني أبدا التهوين من علوم الطبيعة والتجريب،
آنچه گذشت هرگز به معنای کوچک شمردن علوم تجربی و طبیعی نیست
ولا الغض من فنون تخدم أغراضاً دنيوية بحتة،
و نه به معنای چشمپوسی از مهارتهایی است که در خدمت اهداف دنیاییاند
فإن العلوم التي تصلح بها دينا الناس ومعاشهم
زیرا علومی که در خدمت دنیای مردم و زندگی آنان است
قد يدخل تعلم بعضها وتعليمه في الواجب الكفائي،
یادگیری برخی از آنها و یاد دادن آن زیر واجب کفایی قرار میگیرد
ولكن المؤسف المحزن أن تجلي طرفك
ولی تاسفبار این است که نگاهت را
في عموم بلاد المسلمين فترى انحساراً وضعفاً
به بسیاری از کشورهای مسلمان بیندازی و ضعف و بیتفاوتی
في الاهتمام بعلم الشريعة،
نسبت به علوم شریعت را مشاهده کنی
وأن ترى تعليق القبول في معاهدها وجامعتها
و ببینی که قبول در مراکز و دانشگاههای دینی بسته به
بحاجة سوق العمل أو الوفرة الوظيفية،
نیاز بازار کار و یا موقعیت شغلی آن است
كأن علم الشريعة لبناء الدنيا،
گو اینکه علم شریعت برای اهداف این دنیایی باشد
كما تأسى أن تزاحم أروقة الجامعات الإسلامية الرائدة
کما اینکه وقتی میبینی در بسیاری از دانشگاههای اسلامی پیشرو
في العالم الإسلامي بتخصصات علمية،
در جهان اسلام تخصصهای غیر شرعی با تخصصهای دینی تداخل میکند
كأن اضطلاعها بتدريس علوم الشريعة ليست مهمة كافية
گو اینکه مشغول شدن این دانشگاهها به علوم شرعی کافی نیست
تحشد لها الطاقات وتوفر لها كل الاهتمامات،
که تنها نیروها و توجه ها به همین تخصص مشغول گردد
أو كأن الجامعات الشرعية لا توصف بأنها متطورة أو متقدمة
یا چنانکه دانشگاه های اسلامی پیشرفته و پیشرو خوانده نمیشود
إلا بتبنيها لعلوم تزاحم علوم الشريعة،
مگر آنکه علوم دیگر را در کنار علوم شریعت داشته باشد
ومع حسن ظننا بالقائمين على ذلك الداعين إليه
با وجود آنکه ما نسبت به گردانندگان این دانشگاهها گمان نیک میبریم
إلا أنه يجب تذكير الجميع بعظمة علوم الشريعة الإسلامية،
با این وجود باید همه را به اهمیت و عظمت علوم شرعی تذکر داد
وعظمة استمداها وثمرتها،
و همینطور به عظمت سرچشمه و ثمرات این علوم
وأنها تصلح أمور الدين والدنيا
و اینکه این علوم برای امور دین و دنیا لازم است
ومدى حاجة العالم كافة إليها وضرورة الأمة إليها،
و به نیاز جهانیان به این علوم و اهمیت آن برای امت تذکر داد.
وأننا يجب ألا نهن أمام ولع الناس
ما نباید در برابر رقابت مردم و اهمیت شدیدی
وشدة اهتمامهم بعلوم أخرى،
که آنها به دیگر دانشها میدهند دچار ضعف شویم
ونفقد الثقة في أنفسنا وفي مكانة علومنا الشرعية،
و اعتماد به خویشتن و ارزش علوم شرعی خویش را از دست بدهیم
فإن استمدادها من السماء
که این علوم از آسمان سرچشمه گرفته
وأول معلميها هم الرسل والأنبياء،
و نخستین معلمان آن انبیاء و رسل بودهاند
وثمرتها إسعاد البشر في الدنيا وفي الحياة الآخرة،
و ثمرهی آن خوشبختی بندگان در دنیا و آخرت است
والعلم الشرعي يكسب صاحبه خيرية
و علم شرعی به دارندهی خود خیریت میبخشد
قال فيها النبي صلى الله عليه وسلم:
پیامبر ما صلی الله علیه وسلم دراین باره میفرماید:
"من يرد الله به خيرا يفقهه في الدين"
"هر که الله نسبت به وی ارادهی خر کند، وی را در دین آگاه میگرداند"
فتفقه مسلم هو كسب لمجتمعه
که به دست آوردن فهم و دانش برای یک مسلمان دستاوری است برای جامعهی وی
إذا أصبح أحد أفراده خيراً
اگر یکی از افراد یک جامعه اهل خیر شود
حتى ولو انكفأ على نفسه،
حتی اگر به دیگران نفع نرساند، برای آن جامعه یک دستاورد محسوب میشود
فكيف إذا عمل به وبلغه
حال چگونه است اگر به علم خود عمل نموده و آنرا به دیگران نیز برساند
إنه ميراث الأنبياء
این علم میراث پیامبران است
وقد قال النبي صلى الله عليه وسلم
و پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:
"العلماء ورثة الأنبياء
"علما وارثان پیامبرانند
وإن الأنبياء لم يورثوا ديناراً ولا درهماً
و انبیاء دینار و درهم به ارث نگذاشتهاند
فمن أخذه أخذ بحظ وافر"
پس هرکه این میراث را برگرفت، بهرهای افزون برده است"
إن العلم الشرعي وأصحابه هم المقدمون في الدنيا والآخرة،
علم شرعی و دارندگان آن در دنیا و آخرت پیشتاز و پیشروند
وقد أخبر النبي صلى الله عليه وسلم
و رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید
أن معاذ بن جبل رضي الله عنه يأتي يوم القيامة يقدم العلماء.
که معاذ بن جبل در روز قیامت در پیشاپیش علما خواهد بود
أيها المسلمون: أدركوا علما الشريعة
ای مسلمانان: علمای شریعت را دریابید
فالعلماء الربانيون يموتون،
که علمای ربانی دارند دار فانی را ترک میگویند
والاهتمام بهذا العلم يتضائل ويتقلص،
و اهمیت به این علم دارد ضعیف و کم میشود
والعالم يضطرب في ظلمات الجهل بالله واليوم الآخر،
و جهان در تاریکیهای جهل نسبت به الله و آخرت آشفته و سرگردان است
وتنعدم الأخلاق والقيم في لجج السياسة والإعلام، والاقتصاد والتشريع
و اخلاق و ارزشها در تاریکیهای سیاست و تبلیغات و اقتصاد و قانونگذاریها از بین میروند
ثم إنك ترى من يتقحم في مسائل الدين بالجهل والهوى
و میبینی که برخی با نادانی و هوای نفس در مسائل دین دخالت کرده
ومن يتطرف في أحكامه بالغلو والتعصب،
و برخی دیگر که در احکام دین با غلو و تعصب، سختگیری میکنند.
كل ذلك نتائج انحسار العلم الشرعي المؤصل،
همهی اینها نتیجهی به حاشیه راندن علم شرعی حقیقی است
وقد قال النبي صلى الله عليه وسلم:
و پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:
"إن الله لا يقبض العلم انتزاعا ينتزعه من صدور العلماء
"خداوند علم را انگونه از سینهی علما برنمیدارد
ولكن يقبضه بقبض العلماء
بلکه آن را با برداشتن علما برمیدارد
حتى إذا لم يبق عالما اتخذ الناس رؤوسا جهالاً
تا وقتی که عالمی باقی نمیماند، آنگاه مردم سرانی نادان را برمیگزینند
فسئلوا فأفتوا بغير علم فضلوا وأضلوا " متفق عليه
و از آنان میپرسند و آنان نیز بدون دانش فتوا میدهند. پس گمراه شده و گمراه میکنند.
إن حاجة الناس إلى العلماء وإلى علم الشريعة
نیاز مردم به علما و به علم شریعت
كحاجة الظمأن إلى الماء، والغريق إلى الهواء،
به مانند نیاز تشنه به آب و به مانند نیاز غریق به هوا است
خاصة في زمن اضطراب الأهواء،
مخصوا در دوران به درگیری هواها و خواستهها
إنك ترى بوادر الغربة بذبول معاقل علم الشريعة،
هم اکنون میتوانی غربت مراکز علم شرعی را مشاهده کنی.
وقد قال النبي صلى الله عليه وسلم:
و پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودهاند:
"بدأ الإسلام غريباً وسيعود غريباً كما بدأ
"اسلام غریبانه آغاز شد و دوباره به مانند آغاز خود به غربت بازخواهد گشت
فطوبى للغرباء " رواه مسلم
پس خوش به خال غریبان" به روایت مسلم
وفي رواية بسند حسن :
و در روایتی دیگر به سند حسن آمده است:
"بدأ العلم غريبا وسيعود غريباً".
"علم غریبانه آغاز گردید و دوباره به غربت بازخواهد گشت"
أيها المهتمون إننا إن رمنا إصلاحاً وتطويرا لمحاضن علم الشريعة،
ای دلسوزان! اگر ما قصد اصلاحی و بازسازی مراکز علم شرعی را داشته باشیم
فإن لهذا الأمر مجالاته
این امر مجال های خود ر دارد
ومنها التزكية الروحية لطالب العلم،
از جمله مجال تزکیه روحی طالبان علم
والاهتمام بنوازل العلم ومستجداته،
و اهمیت به مسائل نوین علمی شرعی
وتطوير آليات التعليم وطرائقه،
و پیشرفت وسائل آموزش و روشهای آن
وإعادة ترتيب مناهجه وسبله،
و بازسازی ترتیب برنامههای آموزشی و راههای آن
ودعم مراكز البحث العلمي وغير ذلك
و حمایت از مراکز پژوهشی علمی و دیگر مجال ها
مما لا يعجز عنها الأكفاء المخلصون.
که انسانهای مخلص متخصص از آن عاجز نیستند.
علينا أن ندرك ونعي أن العلوم المقتحمة على الجامعات الشرعية المتخصصة
باید بدانیم که علومی که وارد دانشگاههای شرعی متخصص میشود
لها جامعاتها التي تدرسها بكفاءة وخبرة
خود دارای دانشگاههایی هست که به خوبی و توسط متخصصین
في طول البلاد وعرضها،
در طول و عرض کشور اداره میشود
أما ما يعني بتدريس الشريعة فإنه في العالم قليل،
اما دانشگاههایی که به ندریس علوم شرعی میپردازند در دنیا کم هستند
والمستقيم على النهج السليم أقل من القليل،
و آنانی که به روش صحیح پیش میروند نیز کمتر از کم
فليت شعري ما الذي سيبقى بعد ذلك من هذا القليل .
حال باید گفت پس از این از این تعداد کم چه باقی خواهد ماند؟
ومرة أخرى فإنه لا مساومة على أهمية علوم الطبيعة والتجريب
باز میگویم: بحثی بر سر اهمیت علوم طبیعی و تجربی نیست
فذلك أمر مسلم، ووجود جامعاته المختصة أمر محمود ومطلوب،
که این قضیهای واضح است و وجود دانشگاههای متخصص در این علوم نیز امری مطلوب است
لكن هذا لا يقتضي مزاحمة علم الشريعة والتقليص من مخرجاته،
اما این به این معنا نیست که این علوم عرصه را بر علوم شرعی تنگ سازد
أعوذ بالله من الشيطان
پناه میبرم به الله از شیطان رانده شده
وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً
و شايسته نيست مؤمنان همگى براى جهاد كوچ كنند
فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ
پس چرا از هر فرقهاى از آنان دستهاى كوچ نمىكنند تا دستهاى بمانند و در دين آگاهى پيدا كنند
وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ
و قوم خود را وقتى به سوى آنان بازگشتند بيم دهند
لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (122) سورة التوبة"
باشد كه آنان از كيفر الهى بترسند"
بارك الله لي ولكم في القرآن العظيم
الله برای من و شما در قرآن بزرگ برکت دهد
ونفعنا وإياكم بما فيه من الآيات والذكر الحكيم
و ما و شما را به آنچه در آن از آیات و ذکر حکیم است نفع برساند
أقول قولي هذا وأستغفر الله تعالى لي ولكم
این سخنم را میگویم و از الله برای خود وشما طلب آمرزش میکنم
فاستغفروه وتوبوا إليه إنه هو الغفور الرحيم .
پس از او آمرزش بخواهید که او غفور و رحیم است.
الخطبة الثانية
الحمد لله جعل العلم مربحاً ومغنماً،
ستایش الله را سزاست که علم را موجب پیروزی و غنیمت قرار داد
وصيره إلى الجنة طريقاً وسلماً،
و آن را راهی به سسوی بهشت گرداند
وأشهد ألا إله إلا لله وحده لا شريك له،
و شهادت میدهم که معبودی به حق نیست جز الله به تنهایی که شریکی ندارد
وأشهد أن محمد عبد الله ورسوله،
و گواهی میدهم که محمد بندهی الله و پیامبر اوست
بعثه الله هادياً ومعلماً،
خداوند او را به عنوان هدایتگر و معلم برانگیخت
فصلوات ربي وسلامه عليه وعلى الآل والصحب الكرام،
درودهای پروردگارم و سلامهایش بر وی و بر اهل بیت و صحابهی بزرگوارش
نقلوا إلينا دين الله فكانوا نعم الأمناء،
که دین را به ما رساندند و بهترین امانتداران بودند
واستودعونا ميراث الرسول والأنبياء
و میراث پیامبران و انبیاء را به ما سپردند
فرضي الله عنهم وأرضاهم
پس الله از آنان راضی گشت و آنان را راضی گرداند
ورضي عمن سار على نهجهم واقتفى أثرهم.
و راضی گشت از آنانی که بر راه و روش آنان راه پیمایند.
أما بعد أيها المسلمون:
اما بعد ای مسلمانان:
ففي زمن انتشار المعلومة وكثرة مصادر التلقي،
در زمانهی انتشار اطلاعات و گسترش منابع اطلاعاتی
وإعجاب كل ذي رأي برأيه،
و در زمانهای که هر صاحب رایی به رای خود دلخوش است
تبرز الحاجة الملحة إلى العلم الشرعي المؤصل،
احتیاج به علم شرعی بیشتر نمود پیدا میکند
فليس العلم مجرد معلومات تحصل
زیرا که علم تنها معلوماتی نیست که به دست بیاید
إنما هو فقه ودربة ودين وإيمان وقواعد وأصول،
بلکه علم فهم است و تمرین و دین و ایمان و قواعد است و اصول
وإحاطة بأصول الاستمداد وطرائقه وأدلته
و همینطور احاطه بر اصول است و برگرفتن دلیل و روشها و دلایل آن
والموازنة بينها وطرق الاستنباط والترجيح،
و همچنین مقایسه بین ادله و روشهای استنباط و ترجیح
ومعرفة الأحوال والوقائع والمقاصد وغير ذلك،
و دانش نسبت به اوضاع و پیشامدها و مقاصد و دیگر چیزها
مع بذل الأعمار ومواصلة الليل والنهار
با صرف عمر و گذراندن شب و روز
في تحصيل ذلك والتروي منه،
در به دست آوردن آن و برگرفتن از آن
قال الإمام مالك:
امام مالک میفرماید:
"ما أفتيت أحدا حتى شهد لي سبعون أني ذلك "
"فتوا ندادم تا وقتی که هفتاد نفر شهادت دادند که من اهل آن هستم"
فكيف لو رأى تصدر من لا خلاق له
حال چگونه میشود اگر برای امر فتوا کسانی جلو بیایند که اهلیت آن را ندارند
ممن يجول ويصول بقلمه ولسانه في كل فن وعلى كل منبر
از کسانی که با قلم خویش در هر تخصصی و بر هر منبری جولان میدهند
لم يطلب العلم يوماً لكنه عرف شيئاً
و هیچگاه در طلب آموزش علم نبده و بلکه چیزهایی دانسته
أو أعجبه رأيه فطار به .
یا از رایی خوشش آمده و آن را برگرفته!
إن العلماء شيء آخر فوق الوعاظ وفوق المفكرين،
علما چیزی بالاتر از واعظان و متفکراننند
وقد قال النبي صلى الله عليه وسلم:
و پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:
"سيأتي على أمتي زمانا يكثر فيه القراء
"زمانی بر امت من خواهد آمد که قاریان آن زیاد میشوند
ويقل الفقهاء ويقبض العلم ويكثر الهرج"
و فقهای آن کم میشوند و علم برگرفته شده و هرج و مرج زیاد میشود"
أخرجه الحاكم وصححه ووافقه الذهبي.
حاکم آن را تخریج کرده و صحیح دانسته و ذهبی در تصحیح با وی موافقت نموده.
يجب أن يعرف للعالم الحق قدره،
باید قدر و ارزش عالم واقعی دانسته شود
وأن يوقر لله ولما يحمله من دين الله،
و برای خداوند و برای علمی که در سینه دارد برای وی ارزش نهاده شود
والحذر كل الحذر من التهوين من شأنهم لدى العامة،
و برحذر باشید از آنکه شان و مقام آنان نزد عموم مردم زیر پا نهاده شده
أو محاولة إسقاطهم
یا آنکه برای به زیر آوردن مقام آنان تلاش شود.
وما يقدح فيهم إلا زائغ.
و در علما طعن وارد نمیکند مگر شخص گمراه.
العلماء أمان الأرض من النقص
علما امان و حفظ زمین از نقصان و کمبودند.
وفي قول الله عز وجل
و در کلام خداوند آمده است که:
أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّا نَأْتِي الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا ... (سورة الرعد 41)
آيا نديدهاند كه ما [همواره] مىآييم و از اطراف اين زمين مىكاهيم
قال ابن عباس رضي الله عنهما -في أحد تفسيره- :
ابن عباس رضی الله عنه در یکی از تفسیرهای این آیه میگوید:
"خرابها بموت علماءه وفقهاءها"
"خرابی زمین با مرگ علما و فقهایش است."
وكذا قال مجاهد -أيضا- "خرابها بموت العلماء".
و همچنین مجاهد میگوید: "خرابی آن با مرگ علماست".
إنه لا تكهن في الإسلام ولا عصمة إلا للأنبياء،
در اسلام کهانت وجود ندارد و تنها انبیاء معصومند
ولكن صدراً حوى علم الشريعة،
اما سینه هایی هستند که از علم شریعت سرشار شده
وقلبا ملئ خشية وإيماناً،
و قلبهایی که از خشیت و ایمان پر شده
وكهلاً أفنى عمره في العلم بالله وآياته وأحكامه
و انسانهایی که عمر خویش را در علم نسبت به الله و آیات و احکامش صرف کردهاند
لهو حقيق بالتوقير والإجلال
که چنین کسانی شایسته احترام و بزرگداشتند
أيها المسلمون: لقد صاح المنصفون من جهة الغرب
ای مسلمانان: منصفان از سوی غرب ندا دادهاند که
قدمنا لكم الصناعات والمخترعات
ما صنعت و اختراعات را به شما تقدیم کردیم
فقدموا ما لديكم من نور الإيمان،
شما نیز نور ایمانی را که دارید به ما تقدیم کنید
حيث شقوا بهذه الحضارة،
آنان که با این تمدن به بدبختی رسیدهاند
ثم أصبح العالم وقد انهارت نظم الرأس المالية وقبلها الشيوعية،
و سپس نظام سرمایهداری و پیش از آن کمونیسم در پی هم سقوط کردند
فصاح المنصفون مرة أخرى بأهل الإسلام
و باز اهل انصاف از سوی آنها اهل اسلام را مورد خطاب قرار دادند که
قدموا ما لديكم من نظم تستمد نورها من السماء،
نظامی را که نور خود را از آسمان برگرفته به ما عرضه کنید.
فهل يقدر على ذلك غير العلماء المؤصلين،
آیا غیر از علمای راسخ کس دیگری میتواند این کار را انجام دهد؟
وهل تقوى أمة الإسلام على تقديم مشروع اقتصادي إسلامي عالمي
و آیا امت اسلامی خواهد توانست نظام اقتصادی اسلامی جهانی را عرضه کند
إلا إذا كان لها مراكز البحث العلمي المتخصص،
مگر آنکه دارای مراکز پژوهشی علمی تخصصی
والجامعات العريقة المتخصصة،
و دانشگاههای معتبر متخصص
والباحثون المتخصصون،
و پژوهشگران اهل تخصص باشد؟
هذا وصلوا وسلموا على خير البرية
و درود و سلام بفرستید بر بهترین مخلوقات
وأزكى البشرية، محمد بن عبد الله،
و پاکترین انسانها محمد بن عبدالله
رسول الله ومصطفاه،
پیامبر الله و برگزیدهاش
اللهم صلى على محمد وعلى آل محمد
بارالها درود بفرست بر محمد و بر آل محمد
كما صليت على إبراهيم وعلى آل إبراهيم
همانگونه که درود فرستادی بر ابراهیم و بر آل ابراهیم
في العالمين إنك حميد مجيد،
در جهانیان، تو ستاش شده و با عظمتی
وبارك على محمد وعلى آل محمد
و برکت بده بر محد و بر آل محمد
كما باركت على إبراهيم وعلى آل إبراهيم
همانگونه که برکت دادی بر ابراهیم و بر آل ابراهیم
في العالمين إنك حميد مجيد
در جهانیان، تو ستاش شده و با عظمتی
اللهم أعز الإسلام والمسلمين ،
بارالها اسلام و مسلمانان را عزت عطا کن
اللهم أعز الإسلام والمسلمين،
بارالها اسلام و مسلمانان را عزت عطا کن
اللهم أعز الإسلام وانصر المسلمين
بارالها اسلام و مسلمانان را عزت و پیروزی عطا کن
وأذل الشرك والمشركين،
و شرک و مشرکان را خوار بگردان
ودمر أعداء الدين،
و دشمنان دین را نابود کن
واجعل هذا البلد آمنا مطئناً وسائر بلاد المسلمين .
و این سرزمین و دیگر سرزمین های مسلمان را در امان بدار.
اللهم آمنا في أوطاننا ودورنا،
بارالها ما در سرزمینها و خانههایمان ایمن بگردان.
وأصلح أئمتنا وولاة أمورنا،
و ائمه و مسئولان ما را اصلاح بگردان
اللهم وفق ولي أمرنا لهداك
بارالهای ولی امر ما را به سوی هدایت خویش توفیق ده
واجعل عمله في رضاك،
و عمل وی را در رضایت خویش قرار بده
اللهم وفقه ونائبه لما فيه صلاح الإسلام والمسلمين،
بارالها وی را و نایب وی را بهسوی آنچه در آن صلاح اسلام و مسلمانان است توفیق ده
اللهم أصلح بطانتهم
بارالها همنشینان آنان را اصلاح بگردان
واصرف عنهم بطانة السوء يا رب العالمين،
و همنشین بد را از آنان دور ساز ای پروردگار جهانیان
اللهم وفق ولاة أمور المسلمين لما تحب وترضى،
بارالها والیان امور مسلمانان را بهسوی آنچه دوست داری و مورد رضایت توست توفیق ده
وخذ بهم للبر والتقوى،
و آنان را به سوی نیکی و تقوا پیش ببر.
اللهم أصلح أحوال المسلمين في كل مكان يا رب العالمين،
بارالها اوضاع مسلمانان را در هر جا اصلاح بگردان ای پروردگار جهانیان
اللهم ردهم إليك رداً جميلاًَ،
بارالها آنان را به سوی خویش به زیبایی بازگردان
واجمعهم على الحق والهدى والكتاب والسنة،
و آنان را بر حق و هدایت و کتاب و سنت جمع بگردان
يا حي يا قيوم يا ذا الجلال والإكرام.
ای زنده پایدار ای دارای جلال و بزرگواری
اللهم انصر دينك وكتابك وسنة نبيك وعبادك المؤمنين ،
بارالها دینت را و کتابت را و سنت پیامبرت و بندگان مومنت را یاری ده.
اللهم انصر المجاهدين في سبيلك في كل مكان يا رب العالمين،
بارالها مجاهدین در راهت را در هر مکان یاری ده ای پروردگار جهانیان
اللهم عليك بأعداء الدين فإنهم لا يعجزونك،
بارالها دشمنان دین را نابود ساز که آنان تو را ناتوان نمیکنند
اللهم أنزل بهم بأسك ورجسك إله الحق،
بارالها ای معبود به حق سختی و عذابت را بر آنان نازل کن
ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة
پروردگارا به ما در دنیا و در آخرت نیکی عطا کن
وقنا عذاب النار،
و ما را از عذاب آتش دور گردان.
اللهم فرج هم المهمومين من المسلمين ،
برالها غصه غمگینان مسلمان را دور بگردان
ونفس كرب المكروبين،
و سختی سختیدیدگان را آسان کن.
وفك أسر المأسورين،
و اسیران را آزاد ساز
واقض دين المدينين،
و قرض بدهکاران را پرداخت کن
واشف برحمتك مرضانا ومرضى المسلمين،
و به رحمتت بیماران ما و بیماران مسلمانان را شفا ده.
ربنا اغفر لنا ولوالديهم وذرياتهم ولجميع المسلمين ،
بارالها ما را و پدران آنان را و همهی مسلمانان را مورد مغفرت قرار ده.
اللهم اغفر ذنبونا واستر عيوبنا،
بارالها گناهان ما را ببخشای و عیبهای ما را بپوشان
ويسر أمورنا، وبلغنا فيما يرضيك آمالنا.
و کارهای ما را آسان گردان و ما را به آرزوهایی که در آن رضایت توست برسان.
اللهم لك الحمد على ما أنعمت علينا به من الغيث والمطر،
بارالها تو را سپاس میگوییم برای نعمت بارانی که بر ما ارزانی داشتی.
اللهم بارك لنا في عطائك وزد لنا من نعمائك،
بارالها برای ما در عطای خویش برکت ده و ما را از نعمت خویش بیشتر عطا کن.
واجعل ما أنزلته لنا قوة على طاعتك وبلاغاً إلى حين،
و آنچه را برای ما نازل نمودی نیرویی بگردان برای طاعت بیشتر خویش و تا آن هنگام معلوم
اللهم زدنا ولا تنقصنا،
بارالها بر ما افزونی دار و کم مگردان
وآثرنا ولا تؤثر علينا،
و ما را انتخاب کن و بر ما انتخاب مکن
اللهم اجعلنا شاكرين لنعمك قابليها مثنين بها عليك،
بار الها ما را از شاکران نعمتت و از ستایش کنندگان خویش بر آن قرار ده.
ربنا تقبل منا إنك أنت السميع العليم،
بارالها بز ما بپذیر که تو شنونده و دانایی
وتب علينا إنك أنت التواب الرحيم،
و از ما توبه پذیر که تو توبهپذیر مهربانی
سبحان ربك رب العزة عما يصفون،
پاکو منزه پروردگار تو پروردگار عزت و بزرگی از آنچه مشرکان وصف میکنند
وسلام على المرسلين،
و سلام بر پامبران
والحمد لله رب العالمين.
و ستایش از آن الله است پروردگار جهانیان.